بدون عنوان
سلام شیرین زبونم جمعه صبح من و شما و بابا شهرام رفتیم دنبال مامانی و مامان بزرگ که بریم سمت میدان سپاه که بریم یک عطاری معروف که اونجا بود. وقتی رسیدیم اول مامان بزرگ مشکلاتش رو بیان کرد و بعد هم نوبت مامانی بود که یک گل مژه گنده زده بود و برایش مامانی زالو گذاشت رو صورتش تا عفونت را از بین ببره وااااااااااااااای که چه وحشتناک بود خلاصه توی این فاصله من و بابا هم باهاش صحبت کردیم و همگی از اونجا اومدیم ولی از شانس بد تو اتوبان حکیم ماشین بابا بی دلیل خاموش کرد ولی بعد از کلنجار رفتن و رد شدن ماشین امداد که اصلاً هم هیچی بلد نبود بالاخره بابا روشنش کرد و مامانی و رسوندیم خونه و رفتیم خونه مامان بزرگ عمه شهین ناهار خورش بامیه درست ک...
نویسنده :
مامان
11:55