محمدطاهاي عزيزممحمدطاهاي عزيزم، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
مسيحاي عزيزممسيحاي عزيزم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

گفته ها و ناگفته هاي مادرانه

بدون عنوان

سلام شیرین زبونم جمعه صبح من و شما و بابا شهرام رفتیم دنبال مامانی و مامان بزرگ که بریم سمت میدان سپاه که بریم  یک عطاری معروف که اونجا بود. وقتی رسیدیم اول مامان بزرگ مشکلاتش رو بیان کرد و بعد هم نوبت مامانی بود که یک گل مژه گنده زده بود و برایش مامانی زالو گذاشت رو صورتش تا عفونت را از بین ببره وااااااااااااااای که چه وحشتناک بود خلاصه توی این فاصله من و بابا هم باهاش صحبت کردیم و همگی از اونجا اومدیم ولی از شانس بد تو اتوبان حکیم ماشین بابا بی دلیل خاموش کرد ولی بعد از کلنجار رفتن و رد شدن ماشین امداد که اصلاً هم هیچی بلد نبود بالاخره بابا روشنش کرد و مامانی و رسوندیم خونه و رفتیم خونه مامان بزرگ عمه شهین ناهار خورش بامیه درست ک...
29 ارديبهشت 1393

پیش دبستانی

  پیش دبستانی هفته پیش بابا برات پیش ثبت نام انجام داده بود تو مدرسه سلام و ما برای روز پنج شنبه ظهر دعوت شدیم که از شما آزمون به عمل بیاد. وقتی رسیدیم اونجا شما با خانم مربی رفتید طبقه بالا و من هم به همراه مسئولین مدرسه از طبقات و کلاس ها و وسایل  آموزشی بازدید کردم. بعد از نیم ساعت شما با یک زیر استکانی که عکس جیگر داشت اومدی و ما اومدیم خونه مامانی. برای روز یک شنبه هم تماس گرفتند تا من و بابا جهت معارفه بریم. مدیر مدرس و روان شناس مدرسه اونجا حضور داشتند و سوالاتی را درمورد شما و طرز نگرش ما برای بچه ها و شغل آینده تو پرسیدند و قرار شد پس از ارزیابی های مجدد به ما خبر بدهند که می تونی بری یا نه؟ یکی از سوالات طر...
24 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

  سلام امروز بابا به من زنگ زد و خبر داد که عمو داریوش لاتاری آمریکا قبول شده من هم چک کردم ولی has been not selected شدیم. ولی خوب انگیزه ای شد که همچنان راهمون رو ادامه بدیم و برای سالهای بعد دوباره شرکت کنیم. پس پیش به سوی لاتاری سال جدید.................. ...
24 ارديبهشت 1393
1